تک پر

OT89 TABRIZ UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

تک پر

OT89 TABRIZ UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

شعر

منم که از وطن و اصل خود بریده ، غریب

نشسته ام به سر راه صد هزار فریب

 

تمام دار و ندارم یکی دو خوشه ی اشک

گناهم از هوس چشم آهوانه ، نصیب

 

قمار کرده ام و آه در بساطم نیست

از آن فراز خدایی نشسته ام به نشیب

 

فغان که زخم جگر می شود پلید به خاک

خلوصم از کف دل می رود ، طبیب! طبیب!

 

هنوز درد زمین خوردنم نرفته ز تن

ولی نمی رود از سر هوای خوردن سیب

 

رهاست روح مسیحم ، ولی فلک به خیال

ز خار بر سرم افسر فکنده ، تن به صلیب

 

مگر که عهد نکردیم دل به کس ندهیم

به گوش پند نیوشنان زند زمانه نهیب

 

تمام دل طلب دیدن دوباره ی توست

تمام جان به طرب از خیال وصل حبیب

 

امان ز بال و پر سوخته امان ز فراق

شکیب از سر سوداییم ، شکیب ، شکیب

 

منم شکسته منم خسته من نگاه به در

تویی لطیف تو تنها تو از ورید قریب 

 

 

شاعر:kave m